نظام اعتقادی شیعه – بخش سوم

بخش سوم—آیا شیعیان قبر یا حرم ها را عبادت میکنند؟
بخش اول | بخش دوم

متن ذیل بخشی از سلسله مصاحبه هایی است که با محقق و متفکر شیعه دکتر سید محمدکاظم مصباح موسوی، موسس مرکز ایرانی سلامی امام علی(ع) انجام شده است. ایشان فارغ التحصیل از حوزه علمیه قم میباشد و دکترای خود را از دانشگاه مک گیل دریافت کرده اند. وی سال های متمادی به عنوان استاد معارف اسلامی، الهیات و فلسفه در حوزه علمیه قم و همچنین در بسیاری از دانشگاههای داخل و خارج از کشور از جمله دانشگاههای امیرکبیر، تهران و علوم پزشکی اصفهان و نیز در دانشگاه مک گیل در مونترال کانادا تدریس نموده اند. از ایشان آثار زیادی در زمینه روانشناسی، فلسفه و اسلام شناسی منتشر شده است. همچنین صدها ویدئوی سخنرانی از ایشان جهت استفاده علاقمندان و محققان در دسترس است. در این مصاحبه سعی شده تا با توجه به نظام اعتقادی شیعیان بر مبنای قرآن، به برخی از سوالات پاسخ : داده شود.
یکی از رایجترین اتهامات وارده به شیعیان از سوی سلفی های وهابیت این است که شیعیان قبر یا حرمها را پرستش می کنند. دیدگاه شما در این مورد چیست؟
ما به عنوان پیروان حضرت محمد(ص) و جانشین او امام علی(ع) به جز خدای قادر مطلق، هیچ کس و هیچ چیزی را در موقعیت خدایی نمی دانیم. تنها او (خدای قادر مطلق) سزاوار پرستش است. ما هیچ شریکی برای خدا قائل نیستیم. ما شهادت میدهیم که هیچ کس جز الله (حالق هستی) قابل پرستش نمیباشد. به عنوان تکلیف دینی در تمام نمازهای یومیه مان آیه “ایاک نعبد و ایاک نستعین” را تلاوت میکنیم یعنی به مبدا و خالق خود میگوییم: ” تنها تو را میپرستیم و تنها از تو کمک میخواهیم.
پس چرا شیعیان آرامگاه پیامبر و اهلبیتش را زیارت میکنند؟
اولا مقبولیت زیارت بارگاه پیامبر اکرم(ص) از مسلمات باور همه مسلمانان است و احترام و ارتباط با پیامبر(ص) در زمان حیات و نیز پس از رحلت وی مورد اتفاق تمامی فرق اسلامی اعم از شیعه و سنی است. محبت به رسول الله(ص)و اهل بیت گرامیش نشانه ایمان است و به همین دلیل در هر نماز به پیامبر(ص) و اهلبیتش صلوات و درود میفرستیم. دقیقا بر همین اساس است که ما به زیارت رسول الله(ص) و اهلبیت بزرگوارش میرویم، چرا که قرآن میفرماید: “قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربی ” شوری/23. هدف دوم از زیارت آنستکه با توسل به آنها از خداوند بزرگ برای خواسته های خود دعا کنیم و آنها را واسطه فیض و رحمت الهی قرار دهیم. حرم پیامبر(ص) و خاندانش مکان های مقدسی هستند که شیعیان برای پرستش و طلب بخشش از خدای یگانه و نه هیچ کس دیگری به این مکانها میروند. بله قطعا ما به شفاعت پیامبر و امامان باور داریم. ما با زیارت و بازدید از حرم پیامبر (ص) از او میخواهیم که جهت بخشش و آمرزش ما از خداوند برایمان دعا و شفاعت کند.
استاد شما فرمودید که شیعیان پیامبر را به عنوان واسطه و شفاعت کننده میدانند، این بود باور بسیاری از مشرکان هم در مورد بت هایشان همین بود چنانچه میگفتند: “ما بتها را نمیپرستیم جز اینکه واسطه ما نزد خدا باشند”. به عبارت دیگر بتها به عنوان شفیع یا واسطه در نظر گرفته میشدند، به همین ترتیب شیعیان معتقدند که پیامبر (ص) شفیع و واسطه شان نزد خدا است پس چه تفاوتی بین سیستم باور شیعه و مشرکین و کفار وجود دارد؟
اول از همه، در قرآن به صراحت آمده است که مشرکان بتها را پرستش میکردند نه خدا را، و این شرک واقعی است. اما شیعیان غیر از خدا احدی را نمیپرستند. شیعه فقط به درگاه خدا دعا میکند و برای خدا عبادت مینماید. شیعه تنها خدا را سجده میکند و تنها از او آمرزش میطلبد. این دقیقا خلاف آنچیزی است که مشرکان انجام میدادند. آنها بتها را میپرستیدند و در مقابل بتها (و نه خدا) سجده میکردند. آیا تفاوت به این بزرگی ملاحظه نمیشود؟؟ آیا آنها که بتها را میپرستند با آنها که خدا را میپرستند برابرند؟؟ مشکل با سلفی های وهابی این است که آنها نمی توانند به سادگی این دو عمل را از هم افتراق دهند.
اگر شیعیان به توحید اعتقاد دارد چرا مستقیما از خدا درخواست نمیکند ؟ چه کسی شفاعت پیامبر را معتبرمیداند یا تایید کرده؟
اول از همه اینکه اسلام تنها در مورد خدا نیست بلکه در اسلام خدا به عنوان یگانه خالق و محمد(ص) به عنوان فرستاده اش میباشد. بر اساس قرآن سوره 4 آیه 64 طلب بخشش از خداوند بدون توجه به پیامبر(ص) کافی نیست. خداوند میخواهد پیامبرش همواره تصدیق و تعظیم شود. به این دلیل است که اسلام، نه تنها ایمان آوردن به خدا بلکه ایمان آوردن به پیامبر هم هست. شما تنها با اقرار به یگانگی خدا نمیتوانید مسلمان شوید بلکه باید به رسالت پیامبرش نیز اقرار نمایید.
در اسلام پیامبر هسته و مرکز ایمان است. او نباید رها و فراموش شود حتی در نماز و نیایش به درگاه خدا. در نمازهای روزانه ما باید بارها و بارها اقرار کنیم که: “محمد پیامبر اوست”. این است دلیل اینکه خداوند در قرآن کریم4-64 میفرماید: …وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا “. “…اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش میکرد قطعا خدا را توبه پذير مهربان مى يافتند(64-نساء).
همانطور که میبینید در این مورد پیامبر واسطه و شفیع مردم نزد خداست یعنی اگر مردم پس از گناه و ظلم بر نفس به پیشگاه پیامبر(ص) رفته سپس از خداوند بزرگ طلب آمرزش نمایند و استغفار کنند و پیامبرکه شفیع مردم و واسطه رحمت الهی است نیز برایشان استغفار نماید توبه شان قطعا پذیرفته میشود. به طور مشابه در داستان فرزندان یعقوب، هنگامیکه به برادرشان یوسف ظلم کردند از پدرشان درخواست کردند که با شفاعت به درگاه خدا برایشان طلب آمرزش کند: “قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئین” ، “گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم”.(قرآن کریم12-97). گفت به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مىخواهم كه او همانا آمرزنده مهربان است”.(قرآن کریم 12-98).
آیات دیگری هم هست که به پیامبر فرمان استغفار داده شده که طلب بخشش از خداوند از طرف مؤمنان است.(قرآن کریم/ سوره های 47:19 ، 60:12 ،24:62 ، 3:159 را ببینید.) بر این اساس، قرآن کریم وساطت و شفاعت پیامبر(ص) برای مردم را تصدیق مینماید. نکته اصلی این است که خدا می خواهد پیامبر(ص) در قلب مومنان و مرکز توجه آنها باشد. ما باید او را همواره تکریم و احترام کنیم تا به شفاعت او در برابر خدا برسیم چه در قید حیات باشد چه نباشد. به دلایلی که گفتیم موضوع شفاعت مورد توافق و اجماع همه فرقه های مسلمانان قرار گرفته از جمله شیعه، شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی به جز فرقه سلفی وهابی که دکترین شخصی خود را دنبال میکنند که با همه مسلمانان تفاوت دارد.
جالب بود. شما چشم انداز جدیدی در باره شفاعت از نقطه نظر قرآن ارائه دادید اما هنوز هم هنگامیکه به شفاعت فکر میکنم یک چیزی ذهن مرا اذیت میکند. مطالبی که در مورد شفاعت یا وساطت پیامبر(ص) فرمودید در زمانی که ایشان زنده و در قید حیات بوده اند منطقی به نظر میرسند، اما در حال حاضر بازدید و زیارت از حرم پیامبری که دیگر در قید حیات نیست را صحیح میدانید؟ آیا پیامبر(ص) هنوز هم میتواند از خداوند برای زائرانش طلب آمرزش کند در حالیکه در قید حیات نیست؟ چگونه میتوان یک فرد مرده را زیارت نمود و از او دعا و شفاعت طلب نمود؟ مگر یک فرد مرده میتواند بشنود و پاسخ دهد؟
بسیار سوال خوبی بود و البته به پاسخی عالی نیز نیاز دارد. اجازه دهید قبل از پاسخ به سوالتان، مقدمه ای عرض کنم. همانطور که میدانید برخی مفاهیم، نسبی هستند. میتوان برخی مفاهیم را می توان با در نظر گرفتن موارد موافق یا مخالف آنها تفسیرکرد. مفاهیم مرگ و زندگی نیز از امور نسبی هستند. یک فرد ممکن است از یک نقطه نظر زنده و از نقطه نظری دیگر مرده باشد. به عنوان مثال کسی که سالهای زیادی در کوما و وضعیت نباتی است، قادر به خوردن، حرکت، دیدن، شنیدن و هیچگونه عملکرد دیگری نمیباشد و از نظر علم پزشکی، او مرده است اما از نظر دیگر او مرده نیست بلکه در کوما قرار دارد.
حقیقت مفهوم مرگ هم مثل همین است، مرگ زمانی اتفاق می افتد که روح از جسم جدا شود و بدنبال آن، جسم به هیچ وجه قادر به هیچگونه عملکردی از جمله خوردن، آشامیدن یا رشد کردن نباشد بلکه پس از مدتی شروع به تجزیه شدن میکند و به خاک تبدیل میگردد، این شایعترین اتفاق پس از مرگ است و در چنین مواردی جسم هیچگونه حسی ندارد و نمیتواند هیچگونه تداخل و اثری در دنیا داشته باشد و به تبع آن باید در زیر خاک دفن شود. این همان معنای مرگ در قرآن است: همانا شما خواهید مرد همانگونه که دیگران میمیرند. بر این اساس پیامبر، شهدا و افراد مقدس نیز میمیرند و پس از مرگشان دیگر زنده نخواهند بود. این از یک نقطه نظر و دیدگاه است، اما از دیدگاه دیگر در مورد همه افراد اینگونه نیست. بر اساس قرآن، برخی از مردم حتی پس از مرگ هم باید زنده در نظر گرفته شوند. قرآن کریم با اشاره به شهدا میفرماید: “وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ ” .”و كسانى را كه در راه خدا كشته مى شوند مرده نخوانيد بلكه زنده اند ولى شما نمیدانید”(2:154). آیه مشابه دیگری نیز هست: “وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ”. “هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپندار بلكه زنده اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند”(3:169).
بر این اساس، کسانی که در راه خدا کشته میشوند زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. پس بنابراین شهدا از یک دیدگاه مرده و از دیدگاه دیگر زنده اند. در مورد پیامبر(ص) هنگامی که قرآن از عبارت مرگ در مورد ایشان استفاده میکند برمیگردد به مرحله ای که پیامبر(ص) زندگی مادی را ترک مینماید و روح از بدنش جدا میشود و تمامی عملکردهای فیزیکی را در این جهان از دست میدهد، از طرف دیگر وقتی قرآن از زنده بودن پس از وقوع مرگ سخن میگوید، برمیگردد به حیات معنوی شهدا که از مرحله بالاتری از زندگی پس از مرگشان لذت میبرند. از جهت دیگر این افراد نباید مرده بلکه زنده در نظر گرفته شوند. آنها قادر به دیدن، شنیدن و ارتباط با دیگران هستند اما نه از طریق بدن مادی و چشمهای فیزیکی، جسم میمیرد اما روح در مرحله دیگری از زندگی، باقی و زنده میماند. اگر در مورد شهدا اینگونه باشد در مورد پیامبر قطعا اینگونه خواهد بود. این منطقی نیست که بگوییم افرادی که از اسلام دفاع میکردند و در کنار پیامبر جهاد میکردند و در راه خدا کشته شده اند، زنده هستند چون شهید شده اند اما خود پیامبر(ص) که منبع و سرچشمه تمام خوبیهاست مرده است. به عبارتی دیگر، اگر شهدا مثلا امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) که در راه خدا شهید شده اند زنده هستند قطعا پیامبر نیز زنده است. او میبیند و صدای ما را میشنود و جواب سلاممان را میدهد و برای گناهانمان از خدا آمرزش میطلبد. اگر او صدایمان را نمیشنود چرا در همه نمازهای یومیه به او سلام میگوییم؟: وقتی میگوییم: “السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته”. بدون تردید، پیامبر از دیگاه قرآن زنده است و جواب سلاممان را خواهد داد. همینطور در مورد شهدا این حقیقت جاری است و این دلیل قاطعی است مبنی بر اینکه چرا آنها حتی پس از مرگشان باید زیارت و تکریم شوند.
ممنون. تسلی بخشی بود اما آیا من میتوانم هنگام بیماری از آنها بخواهم برای شفای خودم یا خانواده ام یا برای نیازها و خواسته هایم دعا کنند؟
با توجه به اینکه از دیدگاه قرآن پیامبر(ص) و امامان(علیهم السلام) و همه شهدا زنده هستند باید با آنها عینا مثل زنده ها رفتار کرد. اگر آنها در این دنیا بودند و توفیق دیدنشان را داشتید چه میکردید؟ قطعا از آنها میخواستید نزد خدا برای خودتان، خانواده تان و خواسته هایتان دعا کنند، زیرا شما میدانید که دعا و نیایش پیامبر مثل دعای دیگران نیست و اگر پیامبر برای حاجات شما به درگاه خدا دعا کند امکان اجابت و برآورده شدن حاجاتتان به مراتب بیشتر است. با اینحال باید مراقب باشید تا در هیچ لحظه ای خدا را فراموش نکنید. باید به خودتان یادآوری کنید که آنها فقط بنده و عبد خدا هستند و هیچ چیزی از خودشان ندارند. مرکز و نقطه ثقل اصلی باید خداوند قادر مطلق باشد که به آنها اجازه دعا و شفاعت داده است.
از مباحثه با شما متوجه شدم که تفاوت اصلی کافران که بتها را شفیعان خود قرار میدادند و مسلمانانی که پیامبر و امامان را شفیعان خود میدانند این است که کافران بتها را میپرستند اما شیعیان تنها خدا را میپرستند و هیچگونه شریکی برایش قائل نیستند و پرستش غیر خدا را حرام میدانند، آیا درست برداشت کرده ام؟
بله کاملا درست است و این تفاوت اصلی توحید و شرک است.
چند سوال دیگرهم در رابطه با موضوع باقی مانده است: آیا ساختن مسجد و زیارتگاه برای قبرها مجاز است؟
سلفی ها (وهابی ها) اصرار دارند که ساخت مسجد بر روی قبر نشانه ای از شرک و باید حرام باشد. آنها به آیه 84 از سوره نهم قرآن استناد میکنند: “و هرگز بر هيچ مرده اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست چرا كه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مردند”(9:84). ولیکن این آیه استدلال آنها را حمایت نمیکند، با توجه به کل متن و عنایت به فحوای آیات قبل و بعد از آیه مذکور میتوان اطمینان حاصل کرد که مقصود این آیه حرام بودن زیارت مقبره ها و دعا بر سر قبرها نمیباشد، این آیه اشاره به یک مورد خاص از منافقان داردکه تظاهر به مسلمان بودن دارند و در عموم اذعان به اسلام دارند اما در خفا و در جمعهای خودشان اسلام را منکرند و ایمان مسلمانان را به تمسخر میگیرند. اجازه دهید به کل آیه نگاهی بیندازیم: “و هرگز بر هيچ مرده اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست چرا كه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مردند”(9:84). در واقع آنهایی که مد نظر این آیه هستند افرادی هستند که به خدا و رسولش کافر شده و قطعا در حال کفر مرده اند. همانطور که میبینید این آیه هیچ ارتباطی به نماز و دعا بر سر مزار ندارد بلکه نماز و دعا بر جنازه و قبر کافران را رد میکند ( نه اینکه اصل نماز و دعا بر قبور را نهی مینماید).
آیا آیه ای هست که اعتبار ساخت مسجد بر مقبره ها را تایید نماید؟
بله میتوانم شما را به داستان اصحاب کهف در قرآن ارجاع نمایم: در بین مردم اختلاف نظر افتاده بود که با قبر اصحاب کهف چه کنند…..قرآن کریم ذکر میکند که گروهی از مومنان که پی به راز اصحاب کهف و مقام معنوی والای آنها نزد خدا برده بودند تصمیم گرفتند که به افتخار آنها و جهت تکریمشان مسجدی بر سر مزارشان بنا نمایند: “و این چنین ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق بدانند که وعده خدا (به روز معاد و زنده کردن مردگان) به حق بوده و ساعت قیامت بیهیچ شکی خواهد آمد، آنگاه که میانشان تنازع و اختلاف در امر آنها بود، پس بعضی گفتند: باید گرد آنها حصار و بنایی بسازیم (که در حبس از خلق مستور و ممنوع شوند) خدا به احوال آنها آگاهتر است و آنان که بر واقع احوال آنها ظفر و اطلاع یافتند (یعنی خداپرستان و نیکان امت) با خودگفتند: البته بر ایشان مسجدی بنا کنیم”(18:21). با توجه به اینکه قرآن کریم پیشنهاد مومنان برای ساخت مسجد بر سر مزار اصحاب کهف را بدون رد یا محکوم کردن ذکر میکند ثابت میشود که قرآن چنین عملی را روا و جایز میداند، در غیر اینصورت قرآن باید چنین ایده و پیشنهادی را رد میکرد. متشابها امت اسلامی با ساخت زیارتگاه بر سر مزار پیامبر(ص) وی را تکریم نموده اند. این علامتی از شرک نیست بلکه نشان از توحیدی بسیار خالص است که رسول خدا را با چنین روش معقولی تکریم مینمایند. این است علت اینکه چرا مسلمانان به طور سنتی برخی شخصیتهای بزرگشان را با ساخت مسجد بر مزارشان تکریم میکنند. شیعیان برای همه اهلبیت پیامبر(ص) مسجد ساخته اند از جمله امام علی(ع) در نجف و امام حسین(ع) نوه پیامبر در کربلای عراق.
جناب آقای دکتر مصباح موسوی از وقت گرانقدرتان متشکرم. ما مشتاقانه منتظر جلسه آینده در رابطه با سایر مسائل سیستم اعتقادی شیعه هستیم. من مطمئنم چنین بحثی هرگونه تصورات غلطی را نسبت به شیعیان پاک کرده و راه را برای وحدت اسلامی هموار خواهد کرد(ان شاء الله تعالی).
بخش اول | بخش دوم