
امروزه مشاهده می شود که در فضاهای مجازی، برخی از افراد با ارسال پیامک و یا ایمیل، شایعات و اتهاماتی را علیه پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد(ص) که پیام آور رحمت، عدالت و انسانیت بوده اند، منتشر می کنند و ایشان را به عنوان مظهر خشونت که همواره به دنبال جنگ و کشت و کشتار بوده است، معرفی می نمایند. چنین افرادی که مسلما از معاندین و مرتدین می باشند، با ارسال مطالبی پیرامون غزوات و جنگ های دوره پیامبر(ص)، ضمن جعل و تحریف تاریخ در مورد اهداف و چگونگی آنها، درصدد اثبات رفتار خشونت آمیز و ستیزه جویی آن حضرت، الگوی عدالت و فضیلت، هستند. این افراد از سویی متون دینی تحریف شده مسیحیت را همواره مبتنی بر صلح و دوستی، و تاریخ مسیحیت را عاری از خشونت و جنگ مطرح می کنند و از سویی دیگر، متون دینی اسلام و شخصیت حضرت محمد(ص) را نماد جنگ و خشونت در تاریخ می دانند. آنها با تحریف واقعیت های تاریخ اسلام و الگوهای رفتاری، منش و زندگی معصومین، به ایجاد شک و تردید نسبت به واقعیت های تاریخی و اعتقادی مسلمانان مبادرت می ورزند. زیرا شک و تردید از جمله عواملی است که موجب کم رنگ شدن ایمان و باورهای انسان می شود. چنانچه امام علی(ع) در این زمینه فرموده است:” از شبهه حذر کنید، زیرا شبهه به قصد فتنه و گمراه سازی ساخته شده است”(2) و نیز می فرمایند:” انسان هرگز گمراه نشود ، مگر آن گاه كه شكّ او بر يقينش چيره آيد”(3). این مقاله لازم است که ابتدا اشاره ای به تفاوت دو واژه «پرسش» و «شبهه» از یکدیگر شود. ممکن است به دلیل عدم آگاهی از تفاوت میان آن ها، پرهیز از «شبهه» به مفهوم جلوگیری از شناخت آگاهی انسان تلقی شود. یکی از امتیازات دین اسلام همواره ترغیب و تشویق انسان به تفکر، تحقیق و تلاش جهت افزایش علم، آگاهی و کشف حقایق است. بنابراین «شبهه» بر خلاف «پرسش» همواره آدمی را از شناخت صحیح واقعیت ها و حقایق باز می دارد، ولی پرسشگر با بیان پرسش به دنبال کسب آگاهی، معرفت، تعریف و تبیین است. در حالی که شبهه به مفهوم «ایجاد اشکال، شک و تردید، به اشتباه انداختن و مسلم نبودن» است(4). همچنین شبهه به معنای «بدگمانی، مغالطه و سفسطه » هم به کار رفته است(5). بنابراین «شبهه» سوال و پرسش نیست بلکه هر نوع کلامی که اعتقادات دیگران را باطل نشان می دهد، شبهه نام دارد. از این رو به منظور زدودن شک و شبهه پیرامون موضوع مذکور، به نکاتی چند اشاره می شود. ابتدا پیرامون کمالات اخلاقی، صلح طلبی، عدالت خواهی حضرت محمد(ص)، سپس به عوامل و چگونگی مهم ترین جنگ های دوره حضرت محمد(ص) پرداخته و در پایان به بررسی برخی از متون دینی مسیحیت و اسلام در این زمینه و به برخی از جنگ های مذهبی که در تاریخ مسیحیت صورت گرفته است، می پردازیم.
نکته اول:
حضرت محمد(ص) در طول سال های قبل از بعثت و بعد از آن همواره به اخلاق پسندیده و سجایای اخلاقی والا شهره بودند. هیچ گونه از موارد خشونت و ستیزه جویی در ایشان نه تنها دیده نمی شد بلکه همواره الگوی فضیلت و کمالات اخلاقی و معنوی بودند. خداوند متعال در قرآن در مورد اخلاق پیامبر(ص) می فرماید: “اِنَکَ لَعَلّی خُلُق عَظیِم” (6)”به درستی که تو [محمد(ص)] دارای خلق و خوی عظیمی« (برجسته ای) هستی”. بر همین اساس خداوند متعال در اوج شرایط نابسامان اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جزیرة العرب از قبیل جهل و نادانی، نژاد پرستی، ظلم و فساد، تبعیض و نابرابری، کفر و بت پرستی، حضرت محمد اسوه انسانیت را بر می گزیند که انسان ها را با تعلیم و تزکیه(آموزش معارف دینی و پرورش آن ها) به تفکر وادارد و اندیشه ها و اذهان آنها را از پلیدی، تبعیض، نابرابری و خشونت در پرتو یکتاپرستی برهاند.
از این رو خداوند متعال در قرآن کریم یکی از اهداف بعثت پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) را ایجاد عدالت اجتماعی می داند و می فرمایند: “لَقد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیناتِ و انزَلنا مَعَهُم الکِتابَ و المِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بالقِسطِ”(7)”به یقین ما فرستادگان خود را با دلایلی روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان(وسیله سنجش) فرو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل(دادگری) برخیزند”. تردیدی نیست که وجود مبارک حضرت محمد(ص) مظهر عدالت، برادری و خشونت ستیزی بوده است و خداوند مسئولیت برپایی عدالت اجتماعی را بر دوش او می نهد. هنگامی که پیام آور عدالت و رحمت با مشعل آموزه های وحیانی به هدایت و مبارزه با خشونت ها و تبعیض ها پرداختند، اَشراف مکه و برخی از قبایل عرب علیه حضرت محمد(ص) موضع گرفتند و ایشان را مورد آزارهای فراوان روحی و جسمی سپس محاصره اقتصادی و تهدید به مرگ قرار دادند. به طوری که حضرت محمد(ص) را مجبور به ترک خانه و زادگاه خویش کردند، پس از آن نیز پیامبر بزرگ اسلام(ص) به مدینه هجرت نمودند. حضرت محمد(ص) برای نجات جامعه آن روز از سیطره ظلم و نادانی، و هدایت آنها به سمت و سوی خودآگاهی و یکتاپرستی، متحمل سختی ها و ناگواری های بسیار شدند که به جز از قلب رئوف، خدامحور و فانی فی الله ایشان از کسی دیگر بر نمی آمد. هجرت حضرت محمد(ص) از مکه به مدینه و رشد سریع و روز افزون اسلام موجب وحشت شدید مشرکین گردید. آنها تصمیم گرفته بودند که فشارهای روحی، جسمی و گسترش خشونت ها وتوطئه های خود به صورت برپایی جنگ به نابودی پیامبر و مسلمانان مبادرت ورزند. بدین سان جنگ های صدر اسلام با انگیزه نابودی پیامبر(ص) و مسلمانان اغاز شد و مخالفین با حملات و جنگ های پی در پی درصدد خاموش کردن چراغ آزادی و هدایت اندیشه های رهایی بخش مکتب اسلام برآمدند. اما حضرت محمد(ص) در پرتو عنایت الهی با شهامت، عزت و اقتدار بسیار از جان و کیان جامعه، و ارزش های انسانی دفاع می کرد و جنگ های تحمیلی از سوی کفار را با رعایت عدالت و اصول انسانی پیروزمندانه به پایان می رساند. ایشان توانستند از آن جامعه غیرمتمدن، انسان هایی را در اوج کمالات اخلاقی و انسانی تربیت کنند و بزرگترین تمدن عظیم بشری را در جهان به وجود آورد و بدین ترتیب جاودانگی مکتب رهایی بخش انسانی اسلام را در پهنای تاریخ به ثبت رساند.
همانطور که جرج برنارد شاو نویسنده معروف انگلیسی ایرلندی تبار درباره پیامبراسلام(ص) می گوید:« او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید می شد، برای حل مشکلات از صلح دوستی استفاده می کرد. او عالی ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او مردم را به دین دعوت کرد، یک تمدن را پایه گذاری کرد، ملتی را بنا نهاد، اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد. آموزش های او را به صحنه عمل آوردند، و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او “محمد(ص)” است. در سال 570 میلادی در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود را برای دعوت به دین اسلام را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال پیامبری اش مردم را به پرستش خدای یگانه، وی مردم را از جنگ و نزاع های قبیله ای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی قانونی به زندگی نظام مند و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگری قبل از پیامبر اسلام(ص) یا پس از او نشناخته است. تصور همه این عجایب باور نکردنی طی این دو دهه نخست است(7).
تردیدی نیست که طبق شواهد تاریخی، حضرت محمد(ص) پیام آور رحمت، مهربانی، عدالت و انسانیت همواره در تلاش ایجاد صلح و برپایی عدالت بودند. همواره صلح را بر جنگ، گذشت و عفو را بر انتقام مقدم می شمردند. مانند پذیرش صلح حدیبیه که منجر به ترک ده سال مخاصمه و جنگ بین مسلمانان و مشرکین شد(10). همچنین هنگامی که مشرکین در سال دوم قرارداد صلح، به نقض و پیمان فیما بین دست زدند و تصمیم به حمله مجدد گرفتند، پیامبر در ماه رمضان به همراهی ده هزار نفر از مسلمانان وارد مکه شدند تا از توطئه و حمله آنها پیشگیری نمایند. ابن اسحاق(11) می گوید چون سعد بن عباده از انصار مدینه به مکه آمد در حالی که پرچمی در دست داشت شعار می داد که امروز روز کشتار و انتقام است. رسول خدا (ص) به امیرالمومنین فرمود: به او بگو این گونه شعار ندهد و پرچم را از او بگیر و این گونه بگو که امروز روز رحمت، روز عفو و گذشت است(12). حضرت محمد (ص) بزرگترین دشمن خود را که جنگ هایی علیه پیامبر راه اندازی کرده بود را امان داده و منزلی را در اختیار او قرار داد تا هیچکسی به او متعرض نشود و در امنیت کامل زندگی به سر برد.
نکته دوم:
چنانچه بدون تعصب و غرض ورزی به تاریخ جنگ های حضرت محمد(ص) بنگریم همواره با واقعیتی اجتناب ناپذیر مواجه می شویم، که در زمان حضرت محمد(ص) همواره مشرکین آغازگر جنگ بودند و پیامبر(ص) در برابر تهاجم وحشیانه آن ها چاره ای جز نبرد و مقاومت نداشتند. در این راستا می توان به مهمترین جنگ های زمان پیامبر(ص) اشاره کرد. غزوه بدر اولین جنگی بود که از سوی مشرکین بر پیامبر اسلام(ص) تحمیل شد. در ماه رمضان سال دوم هجری در منطقه ای بین مکه و مدینه به نام “بدر” حمله مشرکین علیه مسلمانان صورت گرفت. انگیزه برپایی جنگ بدر باز پس گیری اموال مسلمانان که توسط کفار مصادره شده بود، ولی حرکت تهاجمی سپاه قریش صرفا جهت نابودی مسلمانان شکل گرفت(13). حضرت محمد(ص) در تقابل با آنها عقب نشینی را به منزله نابودی مسلمانان و ارزش های انسانی می دانست لذا چاره ای جز نبرد در تحقق اهداف انسانی نبود. از این رو مسلمانان به فرمان حضرت محمد(ص) از جان خویش و ارزش های الهی دفاع کرده و مشرکین را شکست بزرگی دادند. برخی از دشمنان پیامبر که از سران قریش بودند مانند ابوجهل در جنگ از بین رفتند. ابوسفیان که بعد از ابوجهل و ابولهب از بزرگان مشرکین قریش محسوب می شد، در صدد انتقام از حضرت محمد(ص) برآمد. او جنگ اُحُد را با تحریک قریش علیه رسول گرامی(ص) و مسلمانان با کمک حبشیان و قبایل دیگر راه انداخت. ابوسفیان و برخی دیگر از مشرکین که بستگان آنها در جنگ بدر کشته شده بودند، حبشیان، قریش و قبایل دیگر را تحریک کردند و آنها را برای جنگ دیگری به نام اُحُد علیه پیامبر کردند(14). بنابراین جنگ احد نیز توسط کفار قریش آغاز شد و بار دیگر مسلمانان در مقام دفاع از خود برآمدند. یکی دیگر از جنگ های مهم صدر اسلام جنگ خندق (احزاب) بود. مشرکین و مخالفین در سال پنجم هجری تصمیم گرفتند با لشکری عظیم به سوی مسلمانان بروند و به مدینه حمله کنند، پیامبر(ص) و مسلمانان را از پا در آورند. در چنین شرایطی پیامبر(ص) و مسلمانان برای نجات و دفاع بنا به پیشنهاد سلمان فارسی در اطراف مدینه خندقی کندند تا از حمله دشمنان در امان بمانند. حضرت محمد(ص) هنگامی که به همراه یاران و سپاهیان خود جهت کمک به حفر خندق خاک برمی داشتند، این سرود حماسی را با صدای بلند می خواندند(16)”خدایا اگر تو نبودی ما رستگار نمی شدیم. نه صدقه ای در کار بود و نه نمازی! ای خدا آرامش را بر دل های ما فرو ریز و اگر وارد جنگی شدیم، گام هایمان را استوار گردان. دشمنان ما بر ما تجاوز آوردند. اگر آنان فتنه گر هستند ما از آن به دوریم”.
با بررسی دقیق چگونگی جنگ های دوره رسالت پیامبر(ص) در می یابیم که در در تمام جنگ های کوچک و بزرگ، میزان تلفات از سوی پیامبر و مسلمانان بسیار معدود بود، و نه تنها هیچ گونه بی عدالتی رخ نداد بلکه به محیط زیست هم آسیبی نرسید. بر خلاف همه توهّمات و دروغ پردازی ها علیه حضرت محمد(ص)، بر اساس شواهد تاریخی معتبر میزان کل تلفات همه غزوات و جنگ های تدافعی آن حضرت حدود 900 تا 1300 نفر تخمین زده شده است(17)[1]. به راستی آیا می توان آن را با میزان تلفات یکی از جنگ های مدافعان حقوق بشر، انفجار بمب هیروشیما، مقایسه کرد.
نکته سوم:
از جمله سخنان ناروا و کج اندیشی هایی که نسبت به ساحت رسول گرامی اسلام(ص) از جانب برخی از مرتدین مسیحیت ابراز می شود، این است که شخص پیامبر اعظم و تعالیم حیات بخش ایشان، نمادی از جنگ و خشونت است. لذا ضروریست در این مقاله با بررسی اجمالی تاریخ مسیحیت به سلسله جنگ های صلیبی اشاره ای داشته باشیم. این مجموعه از جنگ های مذهبی به دعوت مقامات کلیسایی کاتولیک رومی و حمایت امپراتور روم شرقی در قرون وسطی صورت گرفت. هدف از آن آزادسازی بیت المقدس(اورشلیم) و زادگاه حضرت مسیح(ع) در سده های 11 تا 15 میلادی بود، که طی نه دوره نبرد به مدت 400 سال به طول انجامید. میزان تلفات و کشتاری که در طول جنگ های صلیبی رخ داد، حدودا یک میلیون تا سه میلیون نفر بوده است(22). در سال 1909 میلادی طی وقوع اولین جنگ صلیبی پس از محاصره اورشلیم، مسیحیان با وحشیگری به شهر هجوم بردند و تمامی مردان، زنان و کودکان مسلمان و یهودی را به قتل رساندند. مساجد و زیارتگاه های یهودیان را ویران کردند، و شهر را غارت نمودند. طی سومین جنگ صلیبی و بعد از سقوط بندر عکا [ شهری بندری در استان شمالی فلسطین اشغالی] دستور قتل عام 3000 زندانی از جمله کودکان و زنان داده شد. ویل دورانت(23) مورخ آمریکایی نیز در زمینه خشونت،ظلم و تجاوز جنگ های صلیبی ضمن تاکید بر حس جاه طلبی مسیحیان از قول ریمون کشیش می نویسد: که خود شاهد وقایع پشت پادگان های مسلمان بود. چیزهایی بدیعی از هر سو به چشم می خورد. سرهای گروهی از مسلمانان را از پیکر جدا کردند. گروهی دیگر را با تیر کشتند یا مجبور کردند که خود را از برج ها به زیر افکنند. پاره ای را چندین روز شکنجه داده و آن گاه در آتش سوزاندند. در کوچه ها توده هایی از سرها و دست و پاهای کشته شدگان دیده می شد. در میان این چپاول ها کتابخانه ها هم به یغما رفت و نسخه های خطی گرانبها نابود و یا ناپدید شد(24).
اکنون با نگرشی به متون دینی تحریف شده کنونی مسیحیت، برخی دیگر از موارد خشونت را مشاهده می کنیم.
در هنگام جنگ بر اساس متون دینی تحریف شده مسیحیت، مسیحیان موظفند:
- در شهرهای داخل مرزهای سرزمین موعود هیچکس را نباید زنده بگذارید
- کشتن مردان اسیر شده
- کشتن زنان و دختران
- کشتن کودکان حتی شیرخوارها
- کشتن پیران
- کشتن پسر بچه هایی که اسیر شده بودند
- کشتن زنانی که اسیر شده بودند و نگه داشتن دختران باکره(16)
و اما آموزه های نجات دهنده بشریت رسول گرامی اسلام(ص)
در هنگام جنگ مواردی که واجب است رعایت شوند:
- خودداری از کشتن : زنان، کودکان، پیرمردان، مجروحان، ناتوانان از جنگ، دیوانگان، صومعه نشینان، صاحبان حرفه های مختلف که در جنگ شرکت نداشته اند.
- خودداری از : مسموم کردن آب آشامیدنی دشمن، بستن آب بر دشمن، لگدکوب کردن کشتزارها و باغستان ها و درختان به ویژه قطع نخل ها، ریختن میوه ها، خراب کردن خانه های دشمنان و به آتش کشیدن آنان، مثله کردن دشمنان یعنی بریدن گوش و بینی و دیگر اعضای آنان
- مسلمانان موظفند که با اسیران رفتاری انسانی داشته باشند و از آزار آن ها خودداری کنند و آن ها را از آب و غذا محروم نسازند(26).
نتیجه
در پاسخ به کسانی که تلاش می کنند پیامبر رحمت (ص) را خشن و ستیزه جو معرفی نمایند باید قاطعانه گفت بر اساس شواهد معتبر و منابع موثق تاریخی حضرت محمد (ص) هیچ گاه آغازگر جنگ نبود و همواره درصدد گسترش صلح، برابری و برادری، و هدایت جامعه به سوی ارزش های الهی و اخلاقی بوده است. پیامبر (ص) با موانع رشد آنها مانند خشونت و جنگ های تحمیلی (کفار و مشرکین) مقابله کرد، تا در بستر عدالت ارزش های الهی تحقق یابند. اما مخالفین رسول گرامی اسلام (ص) همواره مظهر خشونت و جمود فکری بودند و تلاش بر آن داشتند که با انواع فشارها و آزارها از گسترش اموزه های وحیانی عدالت گستر حضرت محمد (ص) جلوگیری کنند.
در این راستا پیامبر مهرگستر و یارانشان جهت نجات انسانها راهی جز دفاع و ایستادگی در برابر ظلم و جنگهای آنها نداشتند. تردیدی نیست بردباری و مقاومتهای مستمر پیامبر اکرم در برابر ستمگران منفعت اندیش، موجب برپایی بزرگترین تمدن بشری در جهان گردید. هر چند امروزه تعالیم حیاتبخش اسلام در پاره ای از موارد تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله تعامل میان دین و فرهنگ، آداب، رسوم وباورهای قومی و ملی و استفاده ابزاری از دین، از شکوفا شدن کامل آن کاسته اما تلاش مستمر کارشناسان دین بر پالایش انها بر اساس متون دین موثر بوده است. از اینرو شناخت آموزه های والای اسلام برای پیروان و پژوهشگران حقیقت جو با گذشت قرنهای متمادی همچنان امکان پذیر و پایدار خواهد بود .
در پایان از کلام مرحوم علامه طباطبایی (ره) نیز مدد گرفته و نوشته را به پایان می رسانم: “اگر پیامبر اسلام (ص) را به حال خود می گذاشتند هرگز فرمان هیچ جنگی را صادر نمی کردند. جنگ هایی که در اسلام واقع شد همه اش تحمیل به اسلام بود و او را بدان واداشتند”(17).
پانویس ها:
- حدیث” وَحذَرُو الشََّبهَه فَاِنَها وُضِعَت لِلفِتنه” به نقل از محمدی ری شهری. گزیده میزان الحکمه. قم، دارالحدیث، 1383 ،ص 291،
- لَن يَضِلُّ المَرءُ حتّى يَغلِبَ شَكُّهُ يَقينَهُ به نقل از آقا جمال خوانساری. غرر الحکم. تهران: دانشگاه تهران، 1342، ش 7450
- جعفر سجادی. فرهنگ معارف اسلامی. تهران، کوشش، 1373
- فرهنگ معاصر عربی فارسی، ویراست 2. تهران: فرهنگ معاصر، 1393، جلد دوم، ص 1037
- سوره القلم، آیه 4
- سوره حدید، آیه 25
- محمد کاظم جعفری فیروزآبادی. پیامبر اعظم در آینه گفتار اندیشمندان غیر مسلمان، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1385
- انساب الاشراف، ج 1، ص 350؛ طبقات الكبرى، ج 2، ص 97؛ مجمع البيان: تهران: اسلامیه، 1341، ج 9، ص 118؛ طبرسی اعلام الورى، تهران: اساطیر 1388، ص 51، علی احمدی. مكاتيب الرسول، قم: دارالحدیث، 1395 ج 1، ص 275
- ابن عبدالبر. الاستیعاب: دارالجلیل، 1992م، ج۲، ص۱۶۳-۱۶۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۰-۳۰۱.
- محمدی المغازی، تهران. مرکز نشر دانشگاهی، 1369. ابن هشام، سیره النبی، قاهره: دارالحدیث، 2004. معجم البلدان، تهران: اسدی 1344
- شنبه 7 شوال سال سوم هجری برابربا 23 مارس 625 میلادی- طبری، به نقل از محمد بن حریرطبری، تاریخ طبری، تاریخ الأمم والملوک، تاریخ الامم والملوک، تحقیق محمد ابوالفضل. ابراهیم. بیروت: ، جلد 2، صفحه 499
- محمد مجلسی، بحارالانوار، 1404 ق، ج 20، صفحه 199-200
لا هُمَّ لَو لَا انَتَ لَمَا اهتَدَینَا وَ لَا تَصَدَّقنَا و لَاَصلَّینَا
فَاُنزِلَن سکِینَه عَلَینَا و ثَبِّتِ الاقدَامَ ان لَاَقینَا
اِنَّ الاُولَی قَد بَغَوا عَلَینَا اِذَا ارَادُو فینه ابَینَا
- محمد حمیدالله. رسول اکرم در میدان جنگ. ترجمه غلام رضا سعیدی، تهران: محمدی، 1363، و نیز نگاه کنید به: محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام(ص)، تهران، دانشگاه تهران، 1366
- رنه روسه. تاریخ جنگ های صلیبی. ترجمه ولی الله شادان. تهران: فروزان روز، 1368
- ویلیام جیمز دورانت. تاریخ تمدن. عصر ایمان. ترجمه ابوطالب صارمی[و دیگران]، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368. بخش اول، ص 781-821
25-26. تاریخ جنگ ها از استاد محمد
- محمد حسین طباطبایی. تفسیر المیزان. ترجمه ناصر مکارم شیرازی:قم: بنیاد علامه طباطبایی،1367، ج4، ص 261
[1] نقل های دیگری نیز وجود دارد که تعداد تلفات جنگ های تدافعی پیامبر(ص) را 352 نفر می دانند.