Toronto Cultural, Family and Health Magazine

خانوادگی

دلبستگی ایمن و اثرات آن بر سلامت روانی-شناختی کودک

دلبستگی چیست؟

دلبستگی عبارت است از پیوند یا رابطه عاطفی با یک فرد دیگر ،یعنی « ارتباط روانی و عاطفی پایدار بین دو انسان». زیرا هر شخصی برای رشد سالم ،نیاز به پیوند عاطفی دارد .
وجود والدين حساس وایجاد احساس امنيت، در كودك، پايه‌ اي بر سلامت رواني وي مي‌باشد. موضوع اصلی دلبستگی همین است که مادران با برآوردن نیازهای کودکانشان، نوعی حس امنیت در آن‌ها ایجاد می کنند . کودک می‌داند که پرستارش قابل اتکاء است و این امر، پایه مطمئنی برای او به وجود می‌آورد تا به کشف جهان بپردازد.
داشـتن ارتبـاط يا دلبـستگي عـاطفي ايمـن با افراد نزديك زنـدگي چـون والـدين، فرزنـدان،همسر و… يكي از مهمترين نيازهاي اوليه بشري است. با توجه به اهميت اين نياز، ترس از دست دادن آنها و ترس از تنها ماندن، همواره با انسان همراه بوده و به يكي از قديمي ترين و جهاني ترين نمايشنامه‌هاي زندگي بشر تبديل شده است، به طوری كه روزانه چندين زوج وافراد خانواده را به دفاتر مشاوره مي كشاند.

 

علايم دلبستگي كودك :

  • اين كه يك تكيه‌گاه، بهتر از هر شخص ديگري مي‌تواند كودك را آرام كند.
  • براي بازي يا حرف زدن، بيش از هر شخص ديگري به سراغ تكيه‌گاهشان مي‌روند.
  • كودكان در حضـور تكيه‌گاه، كـمتر احساس‌ ترس مي‌كنند تا در غياب او.

 

انواع سبک های دلبستگی در کودکان

بر اساس نوع ارتباط عاطفی والدین با کودک، سبک های دلبستگی متفاوتی در کودکان شکل می گیرد که شامل موارد زیر است:

  1. دلبستگي ايمن: اين كودكان رفتار دلبستگي واضحي بعد از جدايي اوليه و ثانويه از مادر نشان مي‌دهند. آن‌ها مادر را صدا مي‌كنند، دنبال او مي‌روند وبه جستجوی او می پردازند و نهايتاً شروع به گريه مي‌كنند،ونشانه‌هاي نگراني را بروز مي‌دهند. زماني كه مادر برمي‌گردد خوشحال شوند، او را بغل می کنند و می خواهند با او ارتباط جسمی داشته باشند. بعد از مدت کوتاهی آرام مي‌شوند و سعي مي‌كنند دوباره بازي را شروع كنند.
  2.  دلبستگي ناايمن «اجتنابي»: اين كودكان نسبت به جدايي اعتراض چنداني نمي‌كنند و رفتار دلبستگي واضحي از خود نشان نمي‌دهند. (مثل دنبال كردن مادر تا جلوي در، يا گريه كردن). آن‌ها به بازي خود ادامه مي‌دهند اگر چه كمتر در محيط به كاوش مي‌پردازند. گهگاه هنگامي كه مادر اتاق را ترك مي‌كند با چشم او را دنبال مي‌كنند و رفتن او را می بینند. بعد از بازگشت مادر، اين نوزادان (کودکان) از او اجتناب مي‌كنند و تقاضایی براي در آغوش گرفتن ندارند و معمولا تماس بدني زيادي بين آن‌ها صورت نمی گیرد.
  3. دلبستگي ناايمن «دوسوگرا»: اين كودكان بعد از جدايي خيلي مضطرب مي‌شوند و گريه مي‌كنند. هنگامي هم كه مادر به اتاق برمي‌گردد، نمي‌تواند آن‌ها را آرام كند و مدت زمان زيادي طول مي‌كشد تا اين كودكان آرام شوند. گاهي حتي بعد از چند دقيقه هم نمي‌توانند به بازي برگردند. زماني‌كه مادر آن‌ها را بغل مي‌كند، اين كودكان در عين حال كه ابراز تمايل براي تماس بدني و مجاورت دارند، اما نسبت به مادرشان پرخاشگري نشان مي‌دهند.
  4. دلبستگی آشفته: کودکانی که سبک دلبستگی آشفته دارند، نشانه‌هایی از کمبود رفتارهای واضح و روشن دلبستگی از خود بروز می‌دهند. کنش و واکنش آن‌ها نسبت به پرستاران غالباً رفتاری ترکیبی، شامل اجتناب و مقاومت است. این کودکان گیج به نظر می‌رسند و گاهی اوقات در حضور پرستار سردرگم یا نگران هستند. رفتار ناسازگار از جانب والدین می‌تواند عامل پدید آمدن این سبک دلبستگی باشد.

 

عوامل موٌثر بر سبک دلبستگی کودکان

  1. کیفیت پرستاری: پاسخ‌دهي بي‌درنگ، منظم و مناسب مادران به علايم نوباوگان و نگهداري محبت‌آميز آن‌ها، با ايمني دلبستگي ارتباط دارد. نوباوگان دلبسته ناايمن برای مادراني هستند كه تماس جسماني را دوست ندارند، به طور نامناسب و به صورت يكنواخت و گاهي منفي، رنجيده و طرد كننده با آن‌ها برخورد مي‌كنند. نوباوگان دلبسته اجتنابي در مقايسه با نوباوگان دلبسته ايمن از پرستاري بيش ازحد تحريك كننده و مزاحم برخوردارند. براي مثال، مادرشان ممكن است زماني كه آن‌ها به خواب رفته‌اند و يا سرگرم كار ديگري هستند، با تمام نيرو با آن‌ها حرف بزنند. به نظر مي‌رسد اين نوباوگان نشان می دهند که با دوري نمودن از مادرنشان می دهند که از تعاملی خسته كننده مي‌گريزند.
  2. شرايط خانوادگي: همهٔ افراد خاطرات بازسازي شده‌اي دارند كه عوامل متعددي از جمله تجربيات رابطه در زندگي فعلی ، میزان رضايت از زندگي وحتی سبک های والدینی را تحت تآثیر قرار می دهد. اما بزرگسالاني كه پرورش ناخوشايندي داشته‌اند، محكوم نيستند كه والدين بي‌عاطفه‌اي شوند بلكه با در نظر گرفتن كودكي خود ، توانايي آن‌ها در دریافت الگوهاي واقعي جديد ،کنار آمدن با رویدادهای ناگوار زندگي و تفکر در بارهٌ والدينشان به صورت محبت‌آميز و با گذشت، بر نحوه‌ایی كه فرزندان خود را بار مي‌آورند تأثیربه مراتب مثبتی دارد. حساس و پاسخگو بودن در برابر حالات كودك، خواه گريه باشد، خواه لبخند يا حرف زدن وبه طور كلي واكنش مثبت و سريع به كارهاي كودكان، منجر به ایجاد مراودات لذت‌بخشي بین کودک و والدین می شود. جنبه‌ مهم كنش متقابل همراه با حساسيت، عبارت از توانايي همآهنگ شدن با رفتار و حركات كودك است که با خلق و خو و توانايي‌هاي شناختي كودك تناسب دارد.والدين كودكاني كه دلبستگی ایمن دارند، حامي و ملايم هستندو به هنگام راهنمايي كودك با لحني آرام با آنان حرف مي‌زنند و در موقع مناسب ،رفتار كودك را با حرف‌هاي مطلوب تحسين مي‌كنند.
  3. ويژگي‌هاي كودك: چون، دلبستگي، حاصل رابطه‌اي دو نفره است، ويژگي‌هاي کودک مي‌تواند بر سهولت برقراري ارتباط تأثير گذارد. عواملي نظير تولد زودرس نوزاد، عوارض زايمان و بيماري نوزاد، پرستاري را براي والدين سخت‌تر مي‌كند. چنانچه والدين براي پرستاري از کودکي كه نيازهاي خاصي دارد ،وقت و تحمل كافي داشته باشند و فرزند آن‌ها دچار بيماري خاص و شديدي هم نباشد، رشد دلبستگي را به خوبي پشت سر مي‌گذارند.
  4. خلق و خوي كودك: پاسخ والدین به كودك غالباً تابعي از رفتار خود كودك است. براي مثال: مادران كودكان دشوار، وقت كمتري صرف بازي با آن‌ها مي‌كنند. الگوهاي دلبستگي ممكن است منعكس كننده تعامل بين خلق و خوي كودك و پاسخ دهي والدين باشد.

 

تأثیر دلبستگی ایمن بر رشد شناختی مغز کودک

والدینی که پرورش دهندگان ایمنی در کودکشان هستند، نسبت به نیاز های کودک خود حساس اند و به طور منظم در دسترس کودک می باشند و پاسخگویی گرم و همآهنگ به کودک دارند.این نوع سبک والدینی منجر به رشد و تحول مثبت در مغز کودکان می شود.زیرا محرکاتی که کودک دریافت می کند، ساختار نورولوژیکی مغز آنها را شکل می دهد و تجربیات اولیه به طور مستقیم بر توانایی کودک برای زندگی آتی، یادگیری و ارتباط با فضای اجتماعی اثر مثبت می گذارد.رشد مغز در نتیجه اطلاعاتی است که کودک دریافت می کند و ارتباطات سیناپسی (محل تماس دو عصب ) آن را بوجود می آورد .

بنابر این، تجربیات ایمن موجب رشد مسیر سیناپسی سالم و مؤثر در کودکان می شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا